اعترافات غلامان داستان دوران ولایتعهدی امام رضا(ع)
حمیدرضا شاهآبادی
کانون پرورش فکری
کودکان و نوجوانان 120 صفحه
این اثر که برنده جایزه ادبی نهمین دوره انتخاب کتاب
سال شهید غنیپور شده و به قلم حمیدرضا شاهآبادی به رشته تحریر در آمده است
یکی از جذابترین آثار منتشر شده در خصوص امام رئوف، غریب خراسان، رضا علیهالسلام
است که حکایت سفر امام علیهالسلام و اتفاقاتی که میافتد را از نگاه غلامی جنگی
که در ارتباط نزدیک با دستگاه خلفاست و خود در جنگ قدرت میان آنها زخمی سخت خورده
میشنویم. کتاب روایت برههای از تاریخ است که دارای اهمیت فراوانی است و به
چراهای بسیار پاسخ میدهد و فرازهای تاریخی را بازگو میکند که تعیینکننده بودهاند
و مسیر تاریخ را تغییر دادهاند و به شهادت امامی انجامیدهاند که اینک مرقد
مطهرشان مأمن و پناه بسیاری از دلشکستگان و حاجتمندان و آرزوی دوستدارانشان است.
این داستان کشش و جاذبة کافی را برای ادامه و خواندن تا پایان دارد. اگرچه مطالعة
داستان برای گروههای سنی «ه»
مناسب است، اما بزرگترها هم میتوانند از محتوای جذاب و قلم
مؤثر آن بهرهمند شوند.
در فصل نخست این کتاب ده فصلی میخوانیم:
« ما سی غلامیم که آنچه را در آن سه سال
بر ما رفت مرور میکنیم آن را به خود بازمیگوییم تا دریابیم شقی هستیم یا
آمرزیده. میخواهیم دریابیم دستمان به خون فرزند رسول خدا(ص) آلوده است یا خیر،
هرکدام از ما آنچه را دیده به دیگران بازمیگوید .شما هم بشنوید و بر ما قضاوت
کنید.»

به اطلاع اعضای محترم کتابخانه آیت الله محققی می رساند به
مناسبت فرا رسیدن میلاد حضرت علی اکبر ( ع ) و روز جوان ، در تاریخ 1395/03/03 ثبت
نام نیم بهای جوانان 14-29 سال
در کلیه کتابخانه های عمومی استان بلامانع است

میلاد سرو بوستان ایستادگی، زیباترین گل باغ حسین (ع) جوان رعنا و رشید حسین (ع) یادگار علی (ع) گلستانی از زیباترین گل های فداکاری و دریایی از آبی عطوفت، مبارک باد

برخی از آثار ادبی جواد محقق:

ولادت
پنجم شعبان، زاد روز مسعود امام همام، حضرت زین العابدین است که در سال 38 ق در شهر مدینه، به دنیا آمد. او در خاندان پاک رسالت، قدم به دنیا گذاشت و جهانی از صفا، معنویت و دانش و بینش برای بشر به ارمغان آورد. او آمد تا شیفتگان عبادت و سالکان راه معرفت و خداشناسی را، از سرچشمه زلال توحید و عرفان ناب محمّدی سیراب سازد. پدرش امام حسین علیه السلام به سبب علاقه فراوانی که به پدر بزرگوارشان، حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام داشتند، این مولود مبارک را «علی» نام نهادند.
خانواده
پدر ارجمند امام سجاد علیه السلام حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام و مادر بزرگوارشان شهربانو، دختر آخرین پادشاه ساسانی، می باشد که پس از ولادت فرزندش با فاصله ای بسیار اندک جهان را بدرود گفت. حضرت زین العابدین در دو سال پایانی دوران حکومت جدّشان، حضرت علی علیه السلام به دنیا آمدند. و همچنین در حدود ده سال از امامت عمویش حضرت مجتبی علیه السلام و ده سال هم از دوران امامت پدر بزرگوارشان، را درک کردند که این امر سبب شد سه امام راستین به پرورش و تربیت او همت گمارند و دنیایی از فضایل اخلاقی و قداست ها بپرورانند و این موقعیتی بود که برای کم تر پیشوایی واقع می شد.
سجّاد
امام باقر علیه السلام می فرمایند: پدرم علی بن الحسین علیه السلام هرگز نعمتی از خدا را یاد نمی کردند مگر آن که برای شکر آن نعمت، خدا را سجده می کردند، ... و نیز هر گاه حق تعالی شرّی را از ایشان دفع می کرد که از آن بیم داشتند و یا مکر مکر کننده ای را دور می گرداند سجده می نمودند و همچنین بعد از فارغ شدن از نماز واجب و یا اصلاح میان دو کس برای شکر این توفیق سجده می کردند و در جمیع مواضع، سجود آن حضرت به چشم می خورد و به این سبب آن حضرت را «سجّاد» می گفتند.

شجاعت و شهامت عباس
دلاورى هاى این نوجوان از زمان پدر بزرگوارش در جنگ هاى آن حضرت با مخالفین نمودار بود که برخى جلوه هایى از شجاعت این نوجوان را در جنگ صفین در تاریخ ثبت کرده اند. گویند: در یکى از روزهاى نبرد صفین نوجوانى از سپاه على(علیه السلام) بیرون امد که نقاب بر چهره داشت و از حرکات او نشانه هاى شجاعت، هیبت و قدرت هویدا بود از سپاه شام کسى جرأت نکرد به میدان بیاید معاویه یکى از مردان سپاه خود به نام ابى شقاء که دلاورى نام آور بود را گفت به جنگ این جوان برو وى گفت اى امیر شأن من بالاتر از آن است که به جنگ وى بروم بلکه من هفت پسر دارم و یکى از آنها را مى فرستم تا او را از پاى درآورد وى یکى از پسرانش را فرستاد که از پاى درآمد پسر بعدى اش را فرستاد که او هم به سرنوشت برادر قبل دچار شد تا این که هر هفت پسر در نبرد با او کشته شدند و در این هنگام پدر خود به میدان کارزار آمد و پس از رد و بدل شدن ضرباتى چند ابن شعثاء نیز بمانند فرزندانش به هلاکت رسید که این موجب تعجب حاضران شد حضرت على(علیه السلام) وى را فرا خواند و نقاب از چهره اش برداشت و پیشانى اش را بوسید و در این هنگام همگان دیدند که این نوچوان عباس بن على قمر بنى هاشم است.