

کتاب «خاطر نازک گل» جلد سوم از مجموعه چهارده جلدی «سیره کاربردی چهارده معصوم(ع)» یا «سبک زندگی معصومین(ع)» است که در دهه ۸۰، برنده جایزه کتاب سال حوزه علمیه قم شد. در این مجموعه سعی می شود مسایل مختلف زندگی از دیدگاه اهل بیت(ع) بیان شود و هدف این مجموعه پاسخ به این سئوال است که در روزگار امروز و برای انسان قرن بیست ویکم چگونه اهل بیت(ع) می توانند الگو باشند و چگونه آنها می توانند گرهی از زندگی مردم باز کنند. این سیره کاربردی که بیش از ۵۰ موضوع مثل سیمای ظاهری، سیمای باطنی، سبک زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی و سیاسی، دفاع از ولایت، خطبه های انقلابی حضرت(س)، ماجرای فدک، ارتباط با خدا، دیگران و طبیعت، را شامل می شود، برای عموم مردم به ویژه جوانان و نوجوانان نوشته شده است.

” دخیل عشق” سرگذشت زندگی دختری چهل و چهار ساله است به نام صبوره، دختری که تا این سن هنوز ازدواج نکرده و تنها بهانه او برای مجرد بودن نذر اوست. عهدی که او در جوانی با خود بسته و آن ازدواج با یک جانباز وخدمت به اوست.
او که دوران جوانی خود را در جبهه های جنگ دفاع مقدس به سر برده است و با امدادگری وظیفه ی جهادگری را به خوبی ایفا کرده است، بعد از گذشت سال ها از جنگ، هنوز خود را وامدار رزمنده ها می داند و شاید برای جبران همین اندیشه، تمام سال های عمر خود را در آسایشگاه جانبازان مشهد صرف خدمت رسانی به جانبازان می کند. در دوران پرستاری اش، دل به جانبازی به نام رضا می سپارد؛ اما بعد از شهادت رضا به واسطه خوابی که از او دیده است، تن به ازدواج با رسول می دهد، خواستگاری که همسرش را از دست داده است و حال با مادرپیر و سه فرزندش به سختی زندگی را می گذراند.

در
باغ ولایت گل خوشبوست رضا
سروچمن گلشن
مینوست رضا
نومید مشو زدرگه
احسانش
زیرا به جهان
ضامن آهوست رضا
میلاد هشتمن نور
ولایت، حضرت امام رضا علیه السلام بر تمام شیعیان جهان تبریک و تهنیت باد



ای نور دل زهرا یا
حضرت معصومه
وی بانوی بی همتا
یا حضرت معصومه
تو تالی زهرایی
چون زینب کبرایی
ای مظهر خوبی ها
یا حضرت معصومه
ولادتش مبارک
دُرّ و صدف
نوشته محمد شجاعی
انتشارات محیی
201 صفحه
این
کتاب در چهار بخش شامل مباحث دینی، اجتماعی و سیاسی به رشته تحریر درآمده است. با
توجه به بحث بر انگیز بودن موضوع حجاب در بین طرفدارانش در داخل وخارج کشور وگاه
سهل انگاری و یا جهل برخی مسلمانان در این باب، نگارنده محترم سعی بر این دارد که
خواننده را به تفکر و تأمل در چرایی و چگونگی این تکلیف الهی دعوت کند.
کتاب «درّ و صدف» پیرامون موضوع حجاب، از تألیفات استاد محمد شجاعی، در چهار بخش
شامل مباحث دینی، اجتماعی و سیاسی به رشته تحریر درآمده است.
با توجه به بحث بر انگیز بودن موضوع حجاب در بین طرفدارانش در داخل وخارج کشور
وگاه سهل انگاری و یا جهل برخی مسلمانان در این باب، نگارنده محترم سعی بر این
دارد که خواننده را به تفکر و تأمل در چرایی و چگونگی این تکلیف الهی دعوت کند.
بخش
اول کتاب
پیرامون این موضوع بحث می نماید که همه انسانها در جستجوی سعادت وکمال اند، حرکت
به سوی کمال مانند هر حرکت دیگری نیاز به آگاهی و شناخت دارد و نیز با توجه به این
که بهترین واضع قوانین هر مجموعه خالق آن مجموعه است، لذا تنها خداوند است که
صلاحیت و قدرت راهنمایی بشر را در حرکت به سوی کمال دارد.
از این رو میزان کمال و رشد هر کس بستگی به میزان تبعیت او از کاملترین و جامعترین
قانون یعنی قانون الهی دارد.

نام کتاب :هفت روایت خصوصی
نویسنده : حبیبه جعفریان
انتشارات سپیده باوران _ 176 صفحه
این کتاب حاصل گفتگوهای جعفریان با همسر، برادر، فرزندان و
دوستان امام موسی صدر درباره ویژگی های اخلاقی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی وی است.
حبیبه جعفریان، در این کتاب به
روایت زندگی امام موسی صدر آنگونه که نزدیکان و خویشان ایشان نقل کردهاند،
پرداخته است. این کتاب شامل نه بخش است: مقدمه؛ روایت بعد: ملیحه (کوچکترین فرزند
امام)؛ روایت۱: پری خانم ( همسر امام )؛ روایت ۲: صدری (صدرالدین صدر، فرزند ارشد
امام)؛ روایت ۳: حورا
(دختر ارشد امام)؛ روایت ۴: علی صدر (برادر امام)؛ روایت ۵: خواهرها ( طاهره،
فاطمه، ربابه و زهرا صدر )؛ روایت ۶: خواهر هشتم (فاطمه صدرعاملی، خواهرزاده امام )؛
روایت ۷: ام غیاث (دوست خانوادگی).
در
بخشی از مقدمه کتاب که با استفاده از گفتوگویی با آیتالله موسوی اردبیلی تنظیم
شده است، میخوانیم: «آدمی مثل آقا موسی را خدا گاهی علاقهاش میکشد خلق کند:
آدمی که هم خوب میفهمد، هم خوب بیان میکند، هم منطق قوی دارد. بیان او سحر داشت.
آدمها را آرام میکرد. حتی دشمنهایش هم تأثیر میگرفتند. قیافهاش خوب بود.
اندامش خوب بود. همهاش جاذبه بود. دافعه به نظر من هیچ رقمی نداشت. تنها چیزی که
بود آزاد بودنش بود، اگر بشود این را به حساب دافعه گذاشت... همیشه فکرهای نو داشت
و دنبالشان میکرد. عکسی از او نشان داده بودند به آیت الله خویی که «ببین، این
شاگرد نورچشمیات با زنهای بیحجاب نشست و برخاست دارد.» حالا آنجا لبنان بود و
آن هم یک سخنرانی بود برای دانشجوها و جوانها. درباره مذهب بود اصلاً، در راه
مذهب. ولی آدمها بعضی وقتها جلوتر از دماغشان را نمیتوانند ببینند.