
کتاب تخم مرغ خال خالی از کتابهای طرح کتابخوان اردیبهشت ماه با حضور جمعی از اعضای کودک کتابخانه معرفی و جمع خوانی شد.



عنوان کتاب: ماه به روایت آه
نویسنده: ابوالفضل زرویی نصرآباد
ناشر: کتاب نیستان
تعداد صفحات: 189
داستان "ماه به روایت آه" داستانی اثرگذار، تاریخی و تا حدی ناشنیده را با هدف تبیین رشادتها، فداکاریها و وفاداریهای حضرت ابالفضل العباس علیه السلام روایت میکند.
آنچه این کتاب را از داستانهای دیگر متمایز کرده، راویانی است که برای بخشهای مختلف انتخاب شدهاند. از امالبنین، لبابه و عبیدا... که به ترتیب مادر، همسر و فرزند حضرت ابالفضل علیه السلام هستند تا "کزمان" (غلام قاصدی که امان نامهای در روز عاشورا برای حضرت ابالفضل علیه السلام و برادرانش آورد.) و "سرجون" (غلام یزید) و...
از آنجا که آموزگار ادبِ عباس، مادرش حضرت امالبنین است، در معرفی این شخصیت بزرگ اهتمام خاصی صورت گرفته است. از جمله نقلی از لبابه همسر ابالفضل علیه السلام که در این کتاب چنین آمده است: "وقتی همسرم عباس با لبخند، از سختگیریهای مادرش در تربیت فرزندان میگفت و میگفت که مادرش نخستین مربی شمشیرزنی و تیراندازی او و برادرانش بوده، نمیتوانستم به خود بقبولانم که این فرشته مجسم و این تندیس بینقص لطافت و زنانگی، نسبتی با شمشیر و کمان داشته است.
بخش آخر کتاب غمنامه عبیدا... در سوگ پدر و اینکه چرا در واقعه کربلا همراه کاروان نبوده است که با ارائه پاسخهای دقیق و خواندنی پایان مییابد.

عنوان کتاب: بابا گوریو
نویسنده: اونوره دو بالزاک/ ترجمة م.ا. به آذین
نـاشـر: دوستان
تعداد صفحات: 328
«بابا گوریو» شاهکار اونوره دو بالزاک نابغة بزرگ ادبیات و پایهگذار مکتب رئالیسم در زمرة بخش عمدة آثار او میگنجد که در مجموعهای به نام «کمدی انسانی» دستهبندی میشود که با تفکّر دقیق و انتقادی و به کارگیری صنایع بدیع ادبی، آیینهای تمامقد از زندگی اجتماعی و سیاسی نیمة اول قرن نوزدهم فرانسه را در برابر چشم مخاطب متجلی میسازد.
دنبال کردن دو خط سیر داستانی متفاوت که در نهایت به هم میرسند در خصوص دو شخصیت اصلی داستان «بابا گوریو» و «اوژن دو راستینیاک» به نویسنده یاری میرساند از عمق فساد جامعة اشرافی پاریس پرده بردارد و مسیر ناجوانمردانة ارتقای طبقه و از سویی ماجرای تأثربرانگیز تنزّل طبقاتی که موجب میشود هر دو شخصیت داستان به مرز تهوّع و انزجار از وضع موجود برسند را با تصاویری ملموس و طبیعی برای مخاطبان در هر گوشة جهان و برای انسانهایی که در زمانهای مختلف زندگی میکنند به نمایش بگذارد.
بابا گوریو کالبد شکافی شکوه و جلال بهشتی زندگی اشراف پاریس و نمایاندن تعفّن کشندة مستور در زیرپوست این شهر تهی از اخلاق و بدیهیات الزامی صفات انسانی است.
بالزاک با روایت زندگی بابا گوریو به عنوان یک پدر عاشق فداکار که از سوی فرزندان ستمکارش طرد میشود و بیان داستان تلاشهای راستینیاک برای رشد جایگاه اجتماعی خود، قدرت کثیف پول و احاطة آن بر جوامع بشری به ویژه جوامع خالی از معرفت و روابط انسانی صحیح را نشان میدهد.
چندین مترجم این کتاب خواندنی را به فارسی برگرداندهاند که ترجمة م.ا. بهآذین ازجمله نسخههای روان و خوشخوان برگردان این اثر است. خواندن این کتاب جذّاب به همة دوستداران شناخت حقیقت و باطن تمدّن و فرهنگ منحط حاکم در جوامع خوشظاهر و بدباطن مادیگرای جهان توصیه میشود.

عنوان کتاب: تخم مرغ خال خالی
نویسنده: تاد هیلز / ترجمة معصومه اکبری
نـاشـر: گیسا
تعداد صفحات: 48
«تخم مرغ خال خالی» عنوان کتابی مصور و خوشخوان از تاد هیلز با ترجمة معصومه اکبری است که برای کودکان گروه سنی «الف» منتشر شده است. موضوع اصلی کتاب داستان غاز و اردکی است که روزی در سبزهزاری یک تخم بزرگ خالخالی پیدا میکنند و هرکدام مدعی مالکیت آن میشوند و درنهایت به توافق میرسند که دو نفری از تخم مرغ مراقبت کنند تا در نهایت با راهنمایی دوستشان گنجشک، به رازی دربارة تخم مرغ گندة خال خالی، پی میبرند که دوستیشان را شیرینتر میکند. پیام اخلاقی کتاب به کودکان میآموزد به جای قضاوت زود هنگام با تفکر و پرسش از افراد مطلع مهارت حل مسئله را در خود تقویت کنند و علاوه بر آن به ارتقای مهارت ارتباط میانفردی ایشان نیز کمک مناسبی میشود.
تصویرگری و روایت ساده و جذّاب «تخم مرغ خال خالی» به این کتاب قابلیت مناسبی برای بهرهگیری در اجرای نمایش و برنامههای قصهگویی بخشیده است.
خواندن این کتاب حائز جوایز بسیار در سطح بینالمللی برای کودکان، به والدین، مربیان مهدهای کودک و کتابداران توصیه میشود و دیدن تصاویر کتاب نیز میتواند برای ساعتی کودک را سرگرم و با کتاب آشنا سازد.

عنوان کتاب: لالو
نویسنده: یوسف قوجق
ناشر: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان
تعداد صفحات: 102
«مراد» یا «لالو» پسر کوچکی است که توان تکلّم ندارد، مادرش را در بدو تولد و پدر را بر اثر حادثهای در روستا از دست میدهد و با مادر بزرگ خود «عجب دایزا» زندگی میکند. روستای محل اقامت مراد دچار اعتقادات خرافی نادرستی است که بر اثر جهل مردم و دامن زدن پیرزنی به نام «چچو» به فرهنگ عمومی مردم رسوخ کرده است و تلاشهای شخصیتهای آگاه مقابل او از جمله «قلیچ» برای مبارزه با افکار خرافی او مؤثر نیست. این خرافات گریبانگیر مراد و پدر بزرگ او «عاشیق آیدین» هم میشود و هر یک را به نوعی آزار داده و از جامعه منزوی کرده است. این نوه و پدر بزرگ که هرگز یکدیگر را ندیده بودند بر اساس وقوع اتفاقات هیجانانگیزی به هم میرسند و پدر بزرگ موفق میشود میراث ارزشمند خود را به نوة کوچکش انتقال دهد و با کمک این میراث گرانقدر مراد را به شخصیتی دوستداشتنی و مقبول برای مردم روستا مبدل میکند و با قلب مهربان و رفتارهای انسانی خود آیندة او را متحوّل و مردم روستا را بیدار میسازد.
لحن نویسنده در کتاب صمیمی و زبان او روان و خوشفهم است، اما به کار بردن ضربالمثلها و جملات محلی که اغلب بدون پانوشت آمده است فهم برخی از این اصطلاحات را دشوار میسازد.

|
ردیف |
عنوان کتاب |
مخاطب |
مقطع سنی |
|
1 |
10 قصه از امام رضا(ع) |
کودک |
4 تا 11 سال |
|
2 |
ماه غریب من |
نوجوان |
12 تا17سال |
|
3 |
مهارتهای زندگی در سیره نبوی |
بزرگسال |
18 سال به بالا |
|
4 |
امام رضا(ع) و زندگی |
بزرگسال |
18 سال به بالا |
|
5 |
بانوی ملکوت |
بزرگسال |
18 سال به بالا |
|
6 |
چلچراغ |
بزرگسال |
18 سال به بالا |

ماه خوبان ماه شعـــبان میرسد موسم گل
های بسـتان میرسد
شاخ طوبی سر زد
از خلـد برین مژده اینک ماه غفـــــران میرسد
مولد اباالفضل و
سجاد و حسین یاورانی بهــــــــــــر قرآن میرسد
زادروز
مهـــــــــــدی صاحب زمان سروری بر اهــــل ایمان میرسد

تویی هم مصطفی و هم محمد تو را در آسمان نامند احمد
تو کانون صفا مرد یقینی تو عین رحمه للعالمینی
عید مبعث مبارک باد

امام کاظم علیه السلام و سخن گفتن به
زبان فارسی
ابوبصیر از امام
موسی بن جعفر علیه السلام پرسید:"امام با چه نشانههایی شناخته میشود؟"
فرمود :"امام
راستین صفاتی دارد که اولین و مهمترین آن این است که امام قبلی معرفیاش کرده
باشد. همان گونه که رسول خدا علی بن ابیطالب علیه السلام را معرفی کرد، هر امامی
نیز باید امام پس از خود را معرفی نماید. نشانهی دیگر آن است که هر چه از او میپرسند،
جواب بدهد و از هیچ چیز بیخبر نباشد. نشانهی دیگر اینکه هرگز در
دفاع از حق سکوت نکند، از حوادث آینده خبر بدهد و به همهی زبانها سخن بگوید."
سپس
فرمود:"هم اکنون نشانهای به تو مینمایم که قلبت مطمئن شود."
در همین حال مردی
خراسانی وارد شد و شروع کرد به عربی سخن گفتن، اما امام پاسخش را به فارسی داد.
مرد خراسانی گفت:" من خیال میکردم فارسی متوجه نمیشوید."
امام
فرمود:"سبحان الله! اگر نتوانم جوابت را به زبان خودت بدهم، پس چه فضیلتی بر
تو دارم؟" سپس فرمود:"امام کسی است که سخن هیچ فردی بر او پوشیده نیست.
او کلام هر شخص و هر موجود زنده ای را می فهمد. امام با این نشانهها شناخته میشود
و اگر اینها را نداشته باشد، امام نیست."